ذهنم پر میکشد به زمان هایی که خالی از احساس و بی هیچ دغدغه ای در خیابان قدم میزدم . گاهی به آسمان خیره میشدم و آهنگی زیر لب زمزمه میکردم.
اما اکنون . اکنون که تو آمده ای دیگر هیچ خیابانی بدون خاطره برایم باقی نمانده آسمان شهر و آسمان ِ رویاهایم یکیست .
تنها تفاوتَش تویی .
که به اندازه ی دست من تا آسمان دور هستی.
میدانی .
گاهی قلبم گمان میکند تو همان آسمانی هستی که دستم به تو نمیرسد .
همانقدر مشترک . همانقدر بی انتها . همانقدر دور.
میشود برای یک لحظه تورا لمس کنم؟
#جودی_نوشت
#وی_نوشت
#من_نوشت
این متنی که نوشتم خیلی به دلم نشست:)
آسمان ,تو ,هستی ,نوشت ,گاهی ,ای ,تو همان ,دستم به ,که دستم ,هستی که ,همان آسمانی
درباره این سایت